بیش از ۱۵۰ روزنامهنگار با امضای یک نامه خطاب به غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران، خواستار آزادی ویدا ربانی، دانشآموخته روزنامهنگاری از دانشگاه علامه طباطبایی و عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، شدند.
آنها در این نامه با اشاره به این نکته که خانم ربانی از سال ۱۳۹۰ در روزنامههای رسمی ایران فعالیت داشته است، نوشتند: او «در سال ۱۳۹۸ به دلیل حضور و تهیه گزارش از تجمع اعتراضی مربوط به ساقط کردن هواپیمای اوکراینی در مقابل دانشگاه امیرکبیر، بازداشت و برای او پرونده تشکیل شد.»
در این نامه که روز جمعه ۲۴ اسفند در وبسایت روزنامه «شرق» منتشر شد، با اشاره به این که «حکم بالاترین اتهامش، یعنی اتهام توهین به مقدسات»، برای او صادر و اجرا شد، آمده است که ویدا ربانی «به سه سال حبس تعزیری و دو سال حبس تعلیقی، حبسی که به مدت پنج سال به تعلیق در آمده، محکوم شد.»
امضاکنندگان نامه همچنین با اشاره به تظاهرات علیه کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد در سال ۱۴۰۱ افزودند که محکومیت خانم ربانی به اجرا در آمد که «با احتساب ایام بازداشت قبلی، حالا کمتر از چند ماه از حبس این روزنامهنگار باقی مانده است.»
روزنامه «نیویورک تایمز» روز جمعه ۲۴ اسفند جزئیات دیگری از توطئه برای قتل مسیح علینژاد را منتشر کرد.
بر اساس این گزارش دادستانهای فدرال ایالات متحده معتقدند که طرح ترور مسیح علینژاد، روزنامهنگار و منتقد جمهوری اسلامی، بخشی از تلاشهای گسترده حکومت ایران برای خاموش کردن صدای مخالفان خود در طول بیش از یک دهه گذشته است.
در جلسه دادگاه منهتن، دادستان این پرونده خطاب به هیئت منصفه، علینژاد را فردی الهامبخش برای دیگران در ایران و سراسر جهان توصیف کرد و گفت که جمهوری اسلامی به دلیل «تاباندن نور بر سرکوب زنان» توسط او، تصمیم به حذفش گرفته است.
دادستانی اعلام کرد که رفعت امیروف، ۴۵ ساله، و پولاد عمروف، ۴۰ ساله، عامل اجرای این توطئه بودند و خالد مهدیاف را برای ترور علینژاد استخدام کردند.
مهدیاف در جلسات دادگاه فدرال اعتراف کرد که عمروف به او گفته بود قتل علینژاد ۱۶۰ هزار دلار درآمد خواهد داشت و این ترور از سوی افرادی در دولت جمهوری آذربایجان که با حکومت ایران در ارتباط بودند، سفارش داده شد.
بر اساس اعترافات مهدیاف، پس از دریافت ۳۰ هزار دلار از طریق یکی از عوامل عمروف و خرید اسلحهای به قیمت دو هزار دلار، عملیات قتل علینژاد را بهصورت جدی آغاز کرد.
او جزئیاتی از اقدامات خود برای تحت نظر گرفتن علینژاد و تماس با او برای اجرای نقشه قتل را در دادگاه ارائه کرد، اما این توطئه با دستگیری مهدیاف در منطقه بروکلین نیویورک شکست خورد.
روزنامه نیویورک تایمز روز جمعه، ۲۴ اسفند، در گزارشی درباره این پرونده نوشت که مهدیاف، عضو آذربایجانی یک گروه تبهکار روسی، در دادگاه علیه امیروف و عمروف شهادت داده است و اعتراف کرده که پولاد عمروف در تماس تلفنی به او گفته بود که پیشنهاد کشتن مسیح علینژاد را در ازای دریافت مبلغی قابل توجه پذیرفتهاند.
در این جلسه، دادستان مهدیاف را «فرد مورد اعتماد عمروف» معرفی کرد و تأکید کرد که جزئیات این پروژه ترور در دادگاه بررسی خواهد شد. به گفته دادستانی، «ظاهراً سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران پشت این توطئه قرار داشته است.»
امیروف و عمروف که هر دو از اتباع جمهوری آذربایجان هستند، در دادگاه اتهامات خود را رد کردهاند، اما در صورت محکومیت، با دهها سال زندان مواجه خواهند شد. در همین حال، وکیل امیروف، موکل خود را بیگناه دانست و مهدیاف را یک «تبهکار دروغگو» توصیف کرد.
سفارت جمهوری آذربایجان در واشنگتن به درخواست نیویورک تایمز برای اظهار نظر درباره این پرونده پاسخی نداده است.
پس از آنکه مقامهای فدرال آمریکا دو سال پیش برای نخستین بار از توطئه قتل علینژاد پرده برداشتند، مریک گارلند، دادستان وقت کل ایالات متحده، هشدار داد که آمریکا هیچگونه تلاش قدرتهای خارجی برای تهدید شهروندان آمریکایی و ساکت کردن یا آسیب رساندن به آنها را تحمل نخواهد کرد.
در تنظیم این مطلب از گزارشهای نیویورک تایمز و صدای آمریکا استفاده شده است.
زهرا»، دختر نوجوانی است شانزده ساله، که هر روز بعد از مدرسه، دستسازههایش را به خیابان انقلاب میآورد: دستنبد، گردنبند، پین چوبی مو، تندیسهای کوچک چوبی و انگشتر چیزهایی است که او در خانه میسازد و برای کمکخرج مدرسهاش میفروشد. او به ایرانوایر میگوید: «شاید به نظرتان عجیب بیاید که من در این سن اینجا باشم. اما من برای اینکه بتوانم درس بخوانم و درسخواندن هم اینروزها خرج زیادی دارد، باید کار کنم. چون پولی که پدر و مادرم بهدست میآورند، فقط برای زندگی روزمره است. من عشق هنرم و کار هنری را دوست دارم. برای همین، در خانه، در کنار درسم، هرچیزی که بتوانم میسازم. هم کار است و هم لذت. عصرها هم که به اینجا میآیم، میتوانم بفهمم همه مثل من مشکل دارند، اما با این حال، با خرید از من، ازم حمایت میکنند. ممکن است که گاهی این خرید آنقدر کم باشد که به چشم نیاید. ولی من ممنونشان هستم.»
برخلاف زهرا که برای ادامه تحصیل و رسیدن به رویاهایش، همزمان درس میخواند و کار میکند، «سمانه» به جای رفتن به دانشگاه، ترجیح داده وارد بازار کار شود. او بیستوسه-چهار سال دارد، تا مقطع دیپلم درس خوانده و بعد به سمت هنر کشیده شده است.
او به ایرانوایر میگوید: «شش سالی است که کار ساخت مجسمه و تندیس میکنم. بعد از اینکه دیپلمم را گرفتم، تقریبا روزهایی بود که گرانیها رفتهرفته داشت سر به فلک میکشید. احساس کردم بهجای اینکه خودم را وقف دانشگاهی کنم که هیچی ازش درنمیآید، وارد بازار کار شوم. از بچگی کار هنری را دوست داشتم، برای همین، شروع کردم به ساخت تندیس و مجسمه و گردنبند و...»
۸۵ نفر از برندگان جایزه نوبل از رشتههای مختلف، با انتشار بیانیهای خواهان آزادی کامل و بی قید و شرط نرگس محمدی و دیگر زندانیان سیاسی در ایران شدند.
امضا کنندگان این بیانیه که نسخهای از آن، روز ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ به ایرانوایر رسیده است، نوشتهاند نرگس محمدی بهدلیل «مبارزهاش علیه سرکوب زنان در ایران و تلاشش برای ترویج حقوق بشر و آزادی» مورد تقدیر قرار گرفت و به پنجمین فردی تبدیل شد که در زمان حبس، جایزه نوبل را دریافت کرد.
آنها با اشاره به اینکه نرگس محمدی از آذر ۱۴۰۳ با توقف موقت حکم از زندان بدنام اوین خارج شده است نوشتهاند، این آزادی «ناپایدار و در معرض لغو» قرار دارد.
برندگان جایزه نوبل خواستار آن شدهاند که آزادی موقت نرگس محمدی، بدون قید و شرط، دائمی شود.
در بیانیه ۸۵ برنده حایزه نوبل آمده است: «نرگس محمدی مانند دهها هزار مدافع حقوق بشر، فعال سیاسی مخالف ، هنرمند، روزنامهنگار و منتقدان بیپروای رژیم ایران، با اتهامات سیاسی زندانی شده است. او در سال ۱۳۹۵ زندانی شد و طی شش دادگاه، بیش از ۱۳ سال به محکومیتش افزوده شد. حتی در زندان نیز صدای مخالفتش با رژیم خاموش نشد و همچنان مدافع حقوق زنان و حقوق بشر باقی مانده است. مبارزه خستگیناپذیر او برای عدالت، تجسمی از روح مقاومت در برابر استبداد است.»
این بیانیه افزوده که مبارزه نرگس محمدی فقط متعلق به او نیست، بلکه «مبارزهای مشترک برای هر زن، هر زندانی سیاسی و هر انسانی است که جسارت ایستادگی در برابر ستم را دارد.»
برندگان جایزه نوبل نوشتهاند ما در کنار نرگس محمدی ایستادهایم؛ در کنار همه آنان که بهناحق، تنها بهخاطر رؤیای ایرانی عادلانهتر و برابرتر، زندانی شدهاند.
خبرآنلاین گزارش داده است که با وجود مجوزهای لازم برای حضور زنان در استادیوم وطنی قائمشهر، حضور آنها در این استادیوم ورزشی ممنوع اعلام شد.
ممنوعیت حضور زنان در این استادیوم با تصمیم شورای تامین استان مازندران اجرایی شده است. طبق این مصوبه، بازیهای نساجی در قائمشهر در برابر تیمهای پرسپولیس، استقلال، تراکتور و سپاهان بدون حضور زنان برگزار خواهد شد.
«مشکلات سختافزاری» و «کمبود گیتهای ورودی» این ورزشگاه، دلایلی است که برای ممنوعیت حضور زنان در استادیوم وطنی عنوان شده است.